مقاله مشاوره راهنمایی شغلی حرفه ای
راهنمايي و مشاوره شغلي و حرفه اي
تاريخچه ی راهنمايي و مشاوره ی شغلي و حرفه اي
راهنمايي شغلي به طور عام، با نظام استاد- شاگردي آغاز گرديده است و والدين در ابتدا، فرزندان خود را براي برعهده گرفتن شغل خود آماده مي ساختند و مهارت هاي ضروري را خود به آنان مي آموختند. اصلاح راهنمايي شغلي براي نخستين بار در جهان، در سال 1914 ميلادي به طور رسمي، در كنگره اي كه در بروكسل تشكيل شده بود به كار رفت. در سال 1906 ميلادي تنظيم و تدوين خدمات راهنمايي شغلي توسط پارسونز- پدر راهنمايي شغلي- در بُستن واقع در آمريكا آغاز گرديد. در سال 1913 ميلادي اوّلين خدمات راهنمايي شغلي به طور رسمي از طريق مؤسسه اطلاعات شغلي و حرفه اي بُستن ارائه گرديد.1
در متون اسلامي مفهوم و شيوه هاي كاربردي راهنمايي به وفور مطرح شده است. اسلامي آييني است جامع و كامل و تمام ابعاد زندگي انسان را نيز مدنظر دارد. درباره كار و اهميّت آن، در قرآن، روايات و سيره ائمه اطهار عليهم السلام، توصيه هاي فراواني آمده است. خداي متعال مي فرمايد:
انسان تنها به وسيله ی كار و كوشش مي تواند به جايي برسد.2
پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله در اين زمينه مي فرمايد:
همه ی شما كار كنيد و كوشش نماييد. ولي متوجه باشيد كه هر كس براي كاري كه آفريده شده و لايق تر است، آن رابه سهولت و آساني انجام مي دهد.3
انديشمندان اسلامي بر اهميّت شغل آموزي در دوره هاي مختلف تأكيد فراواني كرده اند.
بوعلي سينا رعايت تفاوت هاي فردي و طبيعت و ذوق و سليقه افراد را در برنامه ريزي آموزشي، اصل مهمي مي داند كه نبايد از آن غفلت كرد. وي پس از بيان واقعيت تفاوت هاي فردي در زمينه هاي گوناگون چنين می گوید:
شايسته است كه مربي كودك، هنگام گزينش حرفه يا دانش خاص، طبيعت كودك را آزموده، ذوق و سليقه وي را سنجيده و ميزان هوش وي را بيازمايد. و بر اين پايه حرفه يا دانش مناسب را براي كودك برگزينند.4
تعريف راهنمايي و مشاوره شغلي و حرفه اي:
راهنمايي شغلي نوعي ديگر از راهنمايي است كه بدان وسيله به فرد كمك مي شود تا بر اساس شناخت استعدادها و رغبت ها و محدوديت ها و نيز امكانات شغلي جامعه بتواند شغلي مناسب را انتخاب كند و پس از گذراندن دوره هاي آموزشي ضروري به طور موفقيت آميز و
رضايت مندانه اي به اشتغال ادامه بدهد.5 در اسلام هر فرد بايد طبق ذوق و سليقه ی خود يكي از اين همه حرفه و صنعت كه خداي متعال فكر انسان را به سوي آن هدايت فرموده است انتخاب كند و از اين راه روي خود را به دست آورد و باري از بارهاي اجتماع را به دوش كشيده و در آسودگي مردم بكوشد.6
هدفهاي راهنمايي شغلي و حرفه اي:
در تعليم و تربيت اسلامي هدف، پرورش عبد صالح است. عبد صالح علاوه بر جنبه هاي ايماني، داراي خصوصيات ويژه اي است كه از جمله ی آن مي توان آمادگي وي را براي اشتغال به كار حلال و تأمين بخشي از نيازهاي جامعه ذكر كرد. براي اين كه اين آمادگي در فرد ايجاد گردد، لازم است در تربيت آنان هدف هاي زير مورد نظر قرار گيرد:
* ايجاد علاقه به كار و كوشش و ابتكار براي توليد بيش تر براي رفع نيازمندي هاي جامعه و رسيدن به استقلال اقتصادي؛
* پرورش افراد به گونه اي كه با كار مفيد و مشروع از نعمت هاي الهي برخوردار گردند؛
* تربيت روحيه احترام به كار و كوشش براي عمران و آبادي و استفاده از منابع طبيعي به عنوان يك عبادت و وظيفه ی اجتماعي؛
* تقويت روح جمعي و تعاون و همكاري براي پرداختن به كارهاي مفيد و توليدي؛
* تربيت افراد به گونه اي كه با استفاده از استعدادها و نيروها و امكانات خود به بندگان خدا سود رسانند و خدمت كنند و از بطالت و تنبلي و بي كاري بپرهيزند؛
* پرورش افراد به گونه اي كه از همان آغاز متناسب با توانايي ها در سرنوشت اقتصادي خود و جامعه مشاركت مؤثر داشته باشند؛
* پرورش افراد براي آشنايي و كسب مهارت هاي لازم در زمينه ی حرفه و فنون و مشاغل تربيت آنان به منظور حصول و استقلال اقتصادي و پرهيز از اتكال غير مشروع به ديگران؛
* هدايت افراد براي كشف استعدادهاي دروني خود وآشنايي با مشاغل و حرف و فنون مورد نياز و امكانات موجود و انتخابات آزادانه از ميان آن ها.7
تعريف كار:
كار از نظر لغوي به معناي فعل، عمل و كردار است. و هر آن چه را كه از شخص صادر گردد و وي را به خود مشغول دارد در بر مي گيرد.
از نظر ارهنمايي شغلي، كار فعاليتي است كه به توليد كالا يا خدمات مي انجامد و براي آن دستمزدي در نظر گرفته مي شود.8 و بيش تر يادآور مي شويم كه «كار» به معناي صنعت و هنر و پيشه نيز آمده است.
بنابراين هر پيشه و صنعت و هنري كه وقت فردي را بگيرد و نتيجه و بازدهي داشته باشد كار است، چه كار جسماني باشد و چه فكري.9
ارزش ها و فايده هاي كار:
در زبان دين وقتي مي خواهند تقدس و ارزش چيزي را بيان كنند به اين صورت بيان مي كنند كه خداوند فلان چيز را دوست دارد و در بيان ارزش كار آمده:
إنَّ الله يُحِبُّ المؤمن المُترفَ؛10 خداوند دوست دارد مؤمن را كه داراي يك حرفه و شغل است و بدان اشتغال دارد.
ارزش ها و فوايد كار را مي توان از ديدگاه هاي مختلف رواني و تربيتي، اجتماعي، مادي، جسماني، و... مورد بررسي قرار داد و اينك مختصري به هر يك مي پردازيم.
ارزش هاي رواني و تربيتي كار:
كار نه تنها با ايجاد احساس ارزشمندي درآدمي، عزّت نفس و اعتبار اجتماعي او را به وي
برمي گرداند و به تقليل پرخاش گري، عزلت گزيني و... مي انجامد، بلكه به عنوان يكي از اصول مسلّم بهداشت رواني، مي توان از آن براي تمام انسانها و تمام محيط ها سود جست.11
تأكيد اسلام بر كار و تلاش، بيش از همه به دليل حفظ عزت نفس و سلامت رواني آدمي و حفظ ارزش هاي والا و الهي در اوست.
كار در عين اين كه خود معلول فكر و روح و خيال و دل و جسم انسان است، سازنده ی خيال و عقل و فكر و دل و قلب مي تواند باشد و به طور كلي سازنده و تربيت كننده ی انسان است.12
پاره اي از آثار رواني و تربيتي كار عبارتند از:
1. از طريق كار انسان خود را مي آزمايد و كشف مي كند: انسان، اين موجود كمال طلب از طريق كار كردن به رقابت با ديگران مي پردازد و بدين وسيله خود را به منصه ی ظهور مي رساند. از طريق كاركردن اطمينان خاطر و اعتماد به نفس كسب مي كند و استعدادهاي بالقوه ی خود را شكوفا مي سازد و به صورت بالفعل در مي آورد.13
يكي از مسائلي كه بيش تر نوجوانان و جوانان با آن مواجه اند، نشناختن ابعاد و ظرفيت هاي وجودي خودشان است. ارائه كارها ووظايف متنوع عرصه بسيار مناسبي را فراهم مي آورد كه به ابعاد و ظرفيت هاي خويش آگاهي يابند و اگر احياناً در زمينه اي هم خلاقيتي دارند، آن را متجلّي و خود را نشان دهند. شهيد مطهري در اين زمينه در كتاب تعليم و تربيت در اسلام مي نويسد:
... از همين جاست كه يكي از خواص كار آشكار مي شود، يعني «آزمودن خود» انسان با كار، خود را كشف مي كند، و خود را كشف كردن بهترين كشف است. اگر انسان دست به كاري زد و ديد استعدادش را ندارد، كار ديگري را انتخاب مي كند و بعد كار ديگر تا بالأخره كار مورد علاقه و موافق با استعدادش را پيدا مي كند. وقتي كه آن را كشف كرد، ذوق و عشق عجيبي پيدا مي كند و اهميّت نمي دهد درآمدش چه قدر است. آن وقت است كه شاه كارها به وجود
مي آورد كه شاه كارها ساخته ی عشق است نه پول و درآمد.
2. كار به قلب انسان خضوع و خشوع مي دهد: كار از جمله آثارش اين است كه به قلب انسان خضوع و خشوع مي دهد و جلوي قساوت قلب را مي گيرد. منظور اين است كه بي كاري قساوت قلب مي آورد و كار حداقل فايده اش براي قلب انسان اين است كه جلوي قساوت را مي گيرد. كار با اين كه معلول فكر و روح و قلب و خيال و جسم انسان است مي تواند سازنده هر كدام از اين ها هم باشد. 14
حجة الاسلام حائري شيرازي در «سمينار جوان» امور تربيتي تهران كه در سال 1369 برگزار شد، در بخشي از سخنراني خود از زنده شدن قلب آدمي با كار و مردن آن در اثر بي كاري، چنين ياد كرد:
در اسلام تلاش براي پيدا كردن نان از روي زحمت و تلاش زياد مطرح است. روزيي كه از زحمت حاصل مي شود، خوراك حلال و مناسب انسان است و انسان با آن زحمت قلبش احيا
مي شود. حقوق و درآمدي را كه انسان از طريق كار به دست مي آورد، خوراك بدن وجسم اوست، اما كاري كه انجام مي دهد، خوراك روح است، اگر شما به كسي نان مفت داديد، به بدنش غذا داده ايد، اما اگر روح او را از غذا محروم كنيد، روح او مي ميرد. در روايت است كه ملعون است، ملعون است كسي كه خرج خودش را به دوش ديگران بيندازد و ديگران كار كنتد و او طفيلي آنها باشد.
در تورات آمده است كه، پس از اين كه خداوند انسان را از بهشت خارج كرد و به دنيا آورد به او فرمود: «در اين جا زحمت مي كشي و نام مي خوري، يعني، حياتت در زحمت است».
هم چنين ايشان در معالجه ی معتادان مي گويد:
زندان هاي ما بايد سازنده باشد و راه حل اين است كه زنداني را از كسب حلال محروم نكنيم، معتادي كه در زندان است بايد كار كند و از ثمره ی آن، هم خودش نان بخورد و هم خانواده اش اردوگاه هاي خودكفا داير كنيم تا هم در بودجه ی مملكتي صرفه جويي شود و هم اين كه با كار قلب و روح معتادان را زنده كنيم. معتادي كه شروع به كار مي كند، پس از مدتي از بي تفاوتي درآمده و كارهاي شخصي خود را انجام مي دهد و به طور كلي وضعش فرق مي كند، اين فرد نظير بي اشتهايي است كه وقتي آرام آرام خوب شد، اشتها پيدا مي كند، اشتهاي نماز پيدا
مي كند، اشتهاي نصيحت پيدا مي كند، اشتها پيدا مي كند كه ببيند كي هست و كجا هست. اينها نتيجه رويش مجدد قلب است.
3. كار موجب انتظام فكر و تمركز قوه خيال مي شود و از مفاسد اخلاقي و بيماري هاي رواني و عصبي جلوگيري مي كند: كار و فعاليت موجب سرگرمي فكري است؛ يعني، انسان متوجه اصلاح كار خويش است و اين به نوبه ی خود دو نتيجه دارد: يكي اين كه مجالي براي فعاليت قوه ی خيال و هوس هاي شيطاني باقي نمي ماند و ديگر اين كه انسان عادت مي كند كه همواره منظم كار كند، بديهي است كه يكي از اصول شخصيت انسان، همان استواري و استحكام و انتظام فكر اوست. 15
انسان يك نيرويي دارد و آن اين است كه دايماً ذهنش و خيالش كار مي كند و وقتي كه انسان درباره ی مسائل كلي به طور منظم فكر مي كند، از يك قدمه نتيجه اي مي گيرد. اين را
مي گوييم تفكر و تعقل، ولي وقتي كه ذهن انسان بدون اينكه نظمي داشته باشد و بخواهد
نتيجه گيري كند و رابطه منطقي بين قضايا را كشف نمايد، همين طور كه تداعي مي كند از اين جا به آن جا برود، از يك حالت عارضي است كه اگر انسان خيال را در اختيار خودش نگيرد، يكي از چيزهايي است كه انسان را فاسد مي كند؛ يعني، انسان نياز به تمركز قوه ی خيال دارد. اگر قوه ی خيال آزاد باشد منشأ فساد اخلاق انسان مي شود. حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:
النَّفسُ إن لَم تَشغَلهُ شَغَلَكَ؛ 16گر نفس را به كار مشغول نكني، او تو را به خودش مشغول مي كند.
بنابراين، از رابطه ی كار با تهذيب اخلاق و رابطه ی بي كاري با فساد اخلاق و هرزگي روح و فكر و احساسات نبايد غافل بود. روح آدمي مانند معده اش غذا مي خواهد و اگر غذاي كافي نرسد به هر چه برسد سدّ جوع مي كند ولو با چيزهاي قذر و ناپاك؛ يعني اگر به روح آدمي چيزي كه روح او را سير و راضي نگه دارد نرسد، چيزي كه توجه روح را به خود جلب كند و انديشه و احساسات او را متمركز سازد، در اين صورت روح گرسنه مي ماند و ناچار به تغذيه از گوشت برادر مؤمن در حالي كه مرده باشد مي شود؛ يعني، غيبت مي كند.
زناني كه معمولاً در خانه بي كارند و هيچ كاري، نه داخلي و نه خارجي دارند، صبح تا شب بايد بنشينند و هيچ كاري ندارند بيش از هر طايفه ی ديگر به غيبت كردن مشغول هستند؛ چون بيش از هر طبقه ی ديگر از لحاظ روحي گرسنگي و بي غذايي مي كشند، اين است كه يكي از آثار «كار» جلوگيري از گناه است. 17
قرآن در اين زمينه مي فرمايد:
ولو بسط الله الرزق لعباده...؛18 اگر خداوند روزي را بي حساب براي بندگانش بگستراند، از جاده حق منحرف مي شوند، ولكن به اندازه اي كه مي خواهد نازل مي گرداند... .
كاملاً روشن است كه تلاش و كوشش در زندگي علاوه بر رفع سستي و دل مردگي، حركت و نشاط خاصي به زندگي مي بخشد و وسيله بسيار مناسبي براي اشتغال سالم فكري و جسمي انسان است.19
4.كار موجب تقويت عزّت نفس، ثبات شخصيت و استقلال مي شود: كار بر عزّت و شخصيت انسان مي افزايد و او را در نظر خودش محترم مي نمايد؛ يعني، حس احترام به ذات و اعتماد به شخصيت را در انسان ايجاد مي كند. 20
داشتن شغلي كه ارزش اجتماعي داشته باشد و شخص به خوبي از عهده ی آن برآيد، عزت نفس را زياد وموجب احساس امنيت و هويّت با ثبات شخص مي گردد و برعكس اگر جامعه افراد را به كار نگيرد و اشتغال امكان پذير نباشد در آنان احساس ترديد و سرخوردگي ايجاد و دچار كمي عزت نفس مي شوند.
تحقيقات لازاروس درباره اثرات بي كاري بر روي شخصيت افراد نشان مي دهدكه اشخاص
بي كار از لحاظ عواطف و احساسات دچار بي ثباتي هستند. اعتماد به نفس را از دست داده و احساس حقارت مي كنند و خود را زبون و بيچاره مي دانند و احساس امنيت نمي كنند و از آينده ترس و وحشت دارند. 21
بي ترديد اين همه تأكيد بر كار و تلاش به دليل حفظ عزت نفس و سلامت رواني و حفظ
ارزش هاي والا و الهي انسان است و تأثير آن از نظر روحي و جسماني براي كار كننده كه با تأمين درآمد خويش و دراز نكردن دست نياز به سوي ديگران مايه ی عزت و سربلندي خويش را فراهم نموده و در پيشگاه الهي هم مأجور و در نظر مردم مورد احترام قرار مي گيرد.
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در اين باره مي فرمايد:
كسي كه از پي مال مشروع برود براي آن كه آبروي خود را از ذلّت سؤال (گدايي) مصون دارد، عائله خود را اداره كند، و به همسايه خود كمك نمايد، در پيشگاه خداوند سربلند و رو سفيد است و چهره او مانند ماه تمام مي درخشد.22
روزي امام صادق عليه السلام با معلي بن خنيس كه ديرتر از ساعت معمول سر كارش مي رفت روبرو شد. امام عليه السلام خطاب به وي گفت:
هر چه زودتر راه عزت و بزرگواري (كار) را در پيش گير. 23
در اين توصيه امام عليه السلام ارزش كار در حفظ عزت نفس آدمي (كه مانع متكي شدن به ديگران و مخدوش شدن عزت نفس وي مي شود) گوشزد شده است. در همين زمينه نقل شده است كه سيره ی رسول خدا صلي الله عليه و آله اين بود كه هر گاه مردي از لحاظ جسمي توجه ايشان را جلب مي كرد سؤال مي فرمود: آيا شغل و حرفه اي داري؟ اگر در پاسخ مي گفتند: شغلي ندارد، مي فرمود: از چشمم افتاد. به آن حضرت عرض مي شد: چگونه شخصيت او در نظر شما تنزل كرد؟ مي فرمود:
آن گاه كه مؤمني داراي شغل و حرفه اي نباشد براي تأمين مخارج زندگي خود دينش را مي فروشد. 24
مردي به امام صادق عليه السلام عرض كرد: من نمي توانم با دستم به خوبي كار كنم، تجارت را نيز به درستي بلد نيستم و بيچاره ام، چه كنم؟ فرمود:
كار كن و بر سرت چيزي را بار كن و به اين وسيله از مردم بي نيازي بجوي. 25
امام عليه السلام مي فرمايد با سرباربري كن، اما در نتيجه نياز به ديگران شرف و عزتت را نابود نكن و در اين رابطه چه گوياست اين سخن:
دست نياز پيش كسان چون كني دراز
پل بسته اي كه بگذري از آبروي خويش
و مرتبط با همين موضوع شعري هست منسوب به علي عليه السلام كه مي فرمايد:
- اگر مي خواهي آزاد زندگي كني مثل بره زحمت بكش از مردم خواستن از هر چيزي ذلت بيش تر مي آورد.
- آرزويت را از مال هر كس كه باشد ببر و قطع كن نگو اين كار مرا پست مي كند.
- وقتي كه از ديگران بي نياز باشي هر كاري داشته باشي از همه مردم بلند قدرتري.26
كاردرماني:
كار مانع افسردگي خاطر مي شود و شوق و نشاط و احساس لذت افرادي كه در سراسر هفته كار مي كنند بيش تر از افراد بي كار است.
كار، اثرِ درماني دارد و از طريق آن مي توان حتي به درمان بيماران افسرده و رواني پرداخت.
در كاردرماني، فرد بيمار از طريق تجويز كار، درمان مي شود. در روند كار مي تواند راهي براي تخليه ی پرخاش گري خويش بيابد يا خود كم بيني و حقارتي كه به او دست داده است برطرف سازد. به اين ترتيب فرد بيمار با كار كردن اعتبار از دست رفته ی اجتماعي خود را به دست
مي آورد و مهمتر از همه ی اين ها در وي احساس عزت نفس هويدا مي شود و برعكس
بي كاري به عنوان يك شاخص مهم در تشخيص افسردگي مطرح شده است.
كولب و برادي در مورد برخي از ديگر آثار كاردرماني مي نويسند:
كار بعنوان راهي براي تخليه ی پرخاش گري فرد در نظر گرفته مي شود. علاوه بر اينها شخص در جريان كار كردن، موفقيت واعتبار حاصل مي كند كه اين عناصر به حمايت فرد شتافته، او را از خود كم بيني و احساس حقارت مي رهانند.27
ارزش و فوايد اجتماعي كار:
شغل در اغلب موارد زندگي فرد را تغيير مي دهد و حتي طرز صحبت كردن و لباس پوشيدن او را تعيين مي كند. كار، رفتار و تا حدي طرز فكر فرد را مشخص مي نمايد. كار نقش فرد و موقعيت اجتماعي او را مشخص مي كند.
كار فرد را با موقعيت اقتصادي و اجتماعي نزديك تر مي سازد28و وسيله اي براي برقراري و تحكيم روابط اجتماعي است.
به نظر روان شناسان از جمله آدلر و مورينو انسان موجودي است اجتماعي و بر اثر ارتباط با جامعه و همنوعان شخصيت خود را مي سازد و بر محبت و دوستي خود مي افزايد. در محيط هاي كاري كه مملو از محبت و صميميت باشد، نيازهاي رواني افراد نيز تأمين مي گردد و كاركنان در آن جا هيچ گاه احساس يأس و بيگانگي نمي كنند.
انسان بي كار خود را عضو مفيدي از جامعه نمي داند29و با توجه به از بين رفتن روابط اجتماعي شخص بيكار و، نداشتن سرگرمي، داشتن زندگي اجتماعي زير فشار اقتصادي، و كنار كشيدن از شبكه ی تعامل اجتماعي به سبب انگ «بي كاري» خوردن موجب از هم گسيختگي شبكه حمايت اجتماعي مي گردد. تحقيقات نشان داده است كه تضعيف شبكه ارتباطات اجتماعي سبب افزايش مرگ و مير مي گردد. 30
كار كردن باعث تقويت احساس نوع دوستي و جوان مردي مي شود، روحيه ايثار و از خود گذشتگي را تقويت مي كند، ارتباطات سازنده بين مردم موجب افزوني محبوبيت اجتماعي آنان مي شود و فرد از اين طريق خود را جزئي از جامعه مي داند و بدين وسيله نقشي را ايفا مي كند.
وجود هر فردي در جامعه و ارزش او به شغلي بستگي دارد كه عهده دار انجام آن است. و اسلام هم بر اين نكته تأكيد دارد و كار كردن را اساس شخصيت و برتري انسان و ايجاد كننده ی عزت نفس، احساس ارزشمندي و مسئوليت پذيري و كسب هويّت موفق و سازنده مي داند. و پاداش كسي را كه براي تأمين مخارج خانواده اش تلاش مي كند بيشتر از پاداش جهادگران در راه خدا مي داند.
حتي ماندن نام انسان ها پس از مرگشان نتيجه ی كاري است كه در زمان حيات خود براي جامعه انجام داده اند و از اين رو در معيارهاي اسلامي كسي كه كتاب مفيدي بنويسد يا سنّت و خيرات نيكي در ميان مردم به يادگار گذارد كه صدها سال پس از مرگ او، مسلمانان از آن استفاده كنند، خداوند متعال تا زماني كه حتي يك نفر از آن كتاب و سنت استفاده مي كند به بنيانگذارش پاداش مي دهد .31 و چه خوب گفته است سعدي شيرين سخن:
سعديا مرد نكونام نميرد هرگز
مرده آن است كه نامش به نكويي نبرند
ارزش و فوايد مادي و جسماني كار:
از طريق كار مي توان اميال مختلفي از جمله ميل به موفقيت، ميل به افزايش درآمد، ميل به تأمين قدرت مالي و ميل به آسايش را ارضا كند.
استقلال فرد و جامعه و تأمين نيازها جز از طريق كاركردن امكان پذير نمي باشد.
انسان با تفکر تو تعقل و با تکیه بر استعدادهایش می تواند مواد موجود در طبیعت را دگرگون سازد و از آنها به نفع خود در جهت رفع نیازهای زندگی بهره گیرد.32
از جمله فواید مهم کار مسئله حفظ معیشت و حیثیت و استقلال افراد است. انسان در نتیجه ی کار مخصوصاً اگر مقرون به ابتکار باشد به حکم این که نیازش را از دیگران برطرف کرده است احساس شخصیت می کند.33
از نظر جسمانی کار کردن وسیله ی مناسبی برای صرف انرژی در راه مطلوب و در نتیجه حفظ تعادل فیزیولوژیکی بدن است.
کار کردن باعث رشد کلی بدن، ایجاد هماهنگی بین اعصاب و عضلات، ایجاد سرعت و مهارت در واکنش های عضلانی و ایجاد استقامت در اعضای بدن می شود و هم چنین باعث تحرک و جلوگیری از خمودگی و سلامت جسمی و روانی انسان می شود.34
شعری هست منسوب به امیرالمومنین علی علیه السلام که مفهوم آن چنین است:
لنقل الصخر من قلل الجبال...؛ برای من سنگ کشی از قله های کوه، یعنی،چنین کار سختی، بر من گواراتر و آسانتر است از این که منّت دیگران را بکشم، به من بگویند در کار و کسب ننگ است.35
بی کاری و مذمت آن در اسلام:
مطالعات جغرافیایی نشان می دهد که نرخ بی کاری شاخص خوبی برای محرومیت های چند گانه است. بررسی شهرهای مختلف نشان می دهد ناحیه هایی از شهر که در آن نرخ بی کاری بالاست، دارای نرخ های بالاتر مرگ و میر و بیماری اند، این امر می تواند بیش تر در رابطه با تأثیرات ناشی از محرومیت باشد تا خود بی کاری.36
تحقیقات لازاروس در مورد اثرات بی کاری بر روی شخصیت افراد نشان داد که اشخاص بی کار از لحاظ عواطف و احساسات دچار بی ثباتی هستند. اعتماد به نفس را از دست داده و احساس حقارت می کنند و خود را زبون و بیچاره می پندارند و احساس امنیت نمی کنند و از آینده ترس و وحشت دارند.
افراد بی کار که دچار سرخوردگی و کمی عزت نفس شده اند احتمال دارد که دچار سردرگمی در هویت و حتی در برخی موارد بزهکار شوند، ترک تحصیل کنند و هویّت منفی پیدا نمایند.
از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمود:
حضرت موسی عرض کرد: خدایا! کدام بنده نزد تو مبغوض تر است؟ گفت: کسی که شب ها مانند مرداری بخوابد و روزها را به بطالت بگذراند.37
از حدیث فوق نتیجه می گیریم که اسلام ضمن دعوت به کار و کوشش، بی کاری را نکوهش نموده و با بیانات مؤثر خود جامعه را به تلاش و کوشش دعوت نموده است. و بی کاری و دست نیاز به سوی دیگران دراز کردن را موجب از بین رفتن عزت و کرامت آدمی و سرمنشأ مفاسد اجتماعی و آلودگی به گناه می داند.
اسوه های علمی کار و کارگر از دیدگاه اسلام:
پیشوایان دینی برای این که سرمشقی به دیگران بدهند، در بسیاری از مواقع کار می کردند، پیامبران الهی هر یک شغل و کاری داشتند که در تاریخ معروف است؛ حضرت آدم علیه السلام کشاورزی می کرد و حضرت ادریس علیه السلام خیاطی و حضرت ابراهیم و موسی چوپانی و حضرت سلیمان حصیربافی و حضرت عیسی جهانگردی و حضرت محمد صلی الله علیه و آله پیش از بعثتش چوپانی و تجارت و شرکت در جنگها را به عهده می گرفت و بعد از بعثتش اداره امور جامعه اسلامی را تکفل می نمود.
پیشوایان اسلام هم با زبان می گفتند و هم با عمل خویش نشان می دادند که کارکردن ارزش است و آبرودهنده و مثبت و بی کاری و تنبلی ضد ارزش است و منفی و مایه ی ننگ.38
شخصی نقل کرده است:
امام هشتم را دیدم که در زمین مشغول کار بود و عرق از پاهای آن حضرت جاری بود، عرض کردم: فدایت شوم چرا مشغول کار هستید؟ (کارگران کجایند؟) حضرت فرمود: کسانی که از من و پدرم بهتر بودند آنان نیز کار می کردند. گفتم آنان کیانند؟ فرمود: رسول خدا و امیرمؤمنان و اجداد بزرگوارم که با دست خود کار می کردند. کارکردن عملِ پیامبران و وصی پیامبران و مردان صالح است.39
درباره امیرمؤمنان علیه السلام چنین نقل شده که:
پس از فراغت از جهاد به تعلیم مردم مشغول می شد و حتی در مواردی برای غیرمسلمانان کار می کرده و مزد دریافت می نموده است.
و هم چننین قنات حفاری می کرده و وقتی از قنات آب بیرون می آمد، آن را وقف مستمندان می کرده است.40
شخصی نقل کرده است:
امام صادق علیه السلام را دیدم در حالی که بیلی در دست داشت وعرق از پشت حضرت سرازیر بود، عرض کردم: فدایت شوم بیل را به من بدهید تا کار کنم. حضرت فرمود: خیر، دوست دارم شخص در طلب روزی، گرمی آفتاب را بچشد.41
با توجه به الگوگیری از ائمه ی اطهار علیه السلام باید به نوجوانان و جوانان ایرانی تفهیم کرد که ایرانیان دارای فرهنگ اسلامی کار هستند. قنات های چند کیلومتری با عمق های پنجاه یا شصت متری که در کشورمان حفر شده اند سندی بر این مدعایند. و با نگاهی به آثار باستانی شهرهای مختلف کشورمان از جمله اصفهان، فارس، شوش، نیشابور، و... می توان قضاوت کرد که ایرانی با کار به دنیا آمده و با کار از دنیا رفته و به طور خلاصه کار با زندگی او گره خورده است.
جهت گیری کار و کارهای توصیه شده در اسلام:
اسلام در صدد الهی شمردن کار است؛ به این معنا که در اسلام هدف از کار تنها رسیدن به رفاه مادی نیست، بلکه یک مسلمان، با کار و عملکرد خود نه تنها می تواند به سعادت دنیوی برسد، سعادت آخرت را هم می تواند به دست آورد. همان گونه که خدا از بی کاری نفرت دارد، مؤمن باید از کار لغو و بیهوده متنفّر باشد تا در جهت اخلاق الهی حرکت کرده باشد.
در آیه شریفه 37 سوره نور فرموده است:
رجال لا تلهیهم...؛ پاک مردانی که کسب و تجارت هیچ آن ها را از یاد خدا غافل نگرداند.
در تفسیر این آیه ی شریفه نوشته اند:
آنان آهن گران و مهره فروشان بودند که هر گاه چکش و مهره سوراخ کن را بلد می کردند و در همین هنگام صدای اذان را می شنیدند، مهره سوراخ کن را از مهره بیرون نبرده و چکش را نزده، به سویی می انداختند و نماز را بپا می داشتند.42
از امام علی علیه السلام نقل شده است که فرمود:
به درستی اگر برای دنیا کار کنی. زیان کرده ای.43
بنابراین، اگر چه کار موجب استقلال و افزایش عزت نفس، احساس اعتبار اجتماعی و کاهش مفاسد اخلاقی و اجتماعی و... می شود، امّا کاری که با جهت گیری الهی توأم باشد علاوه بر موارد فوق بر غنای درونی می افزاید و اسباب تعالی هر چه بیش تر او را فراهم می کند.44
در اسلام شغل و حرفه ای که مورد نیاز جامعه باشد و کسی متصدی آن نشود، اسلام یادگیری و انجام آن را به عنوان واجب کفایی بر همه مسلمانان تعیین می کند.45 کار در اسلام باید سودمند، صالح و به خیر فرد و اجتماع باشد، و کارهایی که به زیان فرد و اجتماع است و به جسم و جان آسیب می رساند، و یا به عفت و اخلاق عمومی لطمه می زند، در اسلام ناپسند و ممنوع است. بدین سبب اسلام لازم می داند مسلمانان پیش از شروع به کار، کسب های حلال و حرام را بشناسند و دستورات دینی خود را در مورد تجارت و معاملات بیاموزند تا بعدها دچار کج روی و انحراف در کسب نشوند.46
قرآن کریم می فرماید:
ای مردم با ایمان! شراب، قمار، گذاشتن چیزی برای پرستیدن و فال گیری همه این ها حرام است و پلید و از اعمال شیطان است، آنها را ترک کنید. امید است که رستگار شوید، شیطان می خواهد به وسیله ی شراب و قمار، دشمنی و عداوت بین شما ایجاد کند آیا (با توجه به این مخاطرات) دست از این دو خواهید کشید؟47
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
بهترین کارها کسب حلال است.48
و در جایی دیگر می فرماید:
خوش بخت کسی است که کسبش خوب و منزّه از پلیدی و ناپاکی باشد.49
بهترین کسب ها و شغلها، کارهای یدی و محصول دست رنج می باشد و کسی که از دست رنج مشروع خود زندگی می کند در قیامت با پیامبران محشور است و مانند آنان مأجور خواهد بود.50
و از آن جا که پایه ی زندگی انسانها روی کارهای تولیدی از جمله فرآورده های کشاورزی است و تقلب در کشاورزی کم تر است و یا به عبارتی ممکن نیست؛ زیرا اساس آن بر عوامل طبیعی است و عواید آن صرفاً نتیجه ی زحمات صادقانه ی انسان هاست. به همین دلیل در امور کشاورزی، نیز تشویق ها و توصیه های فراوان از طرف مکتب اسلام شده است.51
امام صادق علیه السلام می فرماید:
گنج های الهی در زمین نهفته است و هیچ کاری نزد خداوند محبوب تر از زراعت نیست.
تمام پیامبران خدا کشاورز بودند، جز ادریس که کارش دوزندگی بود.52
والدین باید به جوانان تفهیم نمایند تا آنان مشاغلی انتخاب کنند که از حمایت قانونی برخوردار شوند و بازدهی معقولی داشته باشند و در درازمدت در جامعه تنش اقتصادی و روانی ایجاد نکند و در راستای تأمین نیازهای اساسی جامعه قرار داشته باشد.
راهنمایی والدین در زمینه ی انتخاب شغل فرزندان:
تأمین زندگی مادی، از خواسته های جوانان است. هاویگهرست در زمینه استقلال مالی جوانان می گوید:
ضرورت دارد که جوانان از استقلال اقتصادی خود اطمینان حاصل کنند و برای انتخاب و احراز شغل آماده گردند.53
جوان در مرحله بلوغ ذاتاً علاقه مند است که در زندگی فردی، استقلال کسبی داشته باشد و بتواند بی آنکه از سوی خانواده حمایت شود زندگی کند. جوان اعتقاد دارد در این مرحله کار برای او نوعی کرامت و بزرگواری ایجاد می کند که در مرحله ی پیش از بلوغ از آن محروم بوده است.
تمام محققان معتقدند که جوان نیاز به کار مناسبی دارد و اگر نداشته باشد مساعد پذیرش انحرافات می شود. بارت می گوید:
احتیاج به خوراک، لباس و مسکن نیست که جوانان را به انحراف می کشاند، بلکه احساس بی کاری و شکست خوردگی است که شخصیت و اراده ی فرد را متزلزل ساخته و او را به انواع خطاها سوق می دهد. چنین جوانانی نومید، بی اراده و بی هدف هستند و روح خوش بینی و آرزومندی که مشوق انسان به سوی پیشرفت است در آنها کشته شده و نابود می گردد.54
پیشوای عالی قدر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله پدران را موظف نموده است که نه تنها خودشان باید دارای شغلی باشند، بلکه فرزندان خویش را در انتخاب شغل، حمایت و یاری نمایند و آنان را به کار خوب و شایسته ای بگمارند و این وظیفه ی مقدس را در ردیف حقوق فرزندان به حساب آورده است. اشتراک مساعی در انتخاب شغل و فرزندان از شرایط سازگاری و حسن تفاهم در محیط خانواده است.
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نیز می فرماید:
مردی شرفیاب محضر رسول اکرم صلی الله علیه و آله شد، عرض کرد: فرزندم چه حقی بر من دارد؟ فرمود: «نام نیک برایش انتخاب بکن سپس به درستی و خوبی تربیتش نما و سرانجام او را به کار خوبی بگمار».55
مسئولیت پدران در انتخاب شغل فرزندان از مسائل مهم تربیتی است و پدران محترم هرگز نباید از آن غافل بمانند.
با توجه به اهمیّت و اثرات شغل در زندگی افراد که در بخش های پیشین به طور کامل اشاره شد، لازم است نکاتی چند درباره ی راهنمایی والدین در زمینه انتخاب شغل فرزندان بیان شود که مختصراً به آن می پردازیم:
* در راهنمایی جوانان برای برگزیدن شغل مطلوب باید استعداد و خصوصیات فردی آن ها و خصوصیات شغل مورد نظرشان و نیز امکانات جامعه را در نظر گرفت. از آن جا که مردم از نظر ساختمان طبیعی و صفات موروثی با یک دیگر یکسان نیستند و همانطور که از لحاظ قیافه و شکل و سایر صفات ظاهری با هم فرق دارند از نظر استعدادهای معنوی و قابلیت های روحی نیز با یکدیگر متفاوتند. بنابراین، شغل مناسب و شایسته برای هر فرد، شغلی است که با ساختمان طبیعی او، هماهنگ و متناسب باشد.56
رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
همه کار و کوشش نمایید، ولی آگاه باشید که افراد، کاری را به آسانی انجام می دهند که برای آن آفریده شده اند.57
ابوعلی سینا هم با اعتقاد به تفاوت های فردی و رعایت آن در انتخاب شغل چنین می گوید:
مربی کودک باید بداند که این گونه نیست که هر حرفه ای را کودک بخواهد برگزیند برایش امکان پذیر باشد و از آن برآید، بلکه باید حرفه ای را برگزیند که با طبیعت او مناسبت داشته باشد.58
خواجه نصیرالدین طوسی هم در این زمینه می گوید:
و اولی آن بود که در طبیعت کودک نظر کنند و از احوال او به طریق فراست و کیاست اعتبار گیرند تا اهلیت و استعداد چه صناعت و علم در او مفطور است، و او را به اکتساب آن مشغول گردانند... و هر که صناعتی را مستعد بود او را بدان متوجه گردانند، چه زودتر ثمره ی آن بیابند و به هنری متجلّی شود والاّ تضییع روزگار و تعطیل عمر او کرده باشند.59
* کار باید با آرزوها و تمایلات جوان هماهنگی داشته باشد. جایز نیست او را وادار به کار به خصوصی بکنیم، در حالی که توجه و تمایل به کار دیگری دارد و ضمناً درست نیست که مانع انتخاب او- که روی ذوق و علاقه صورت می گیرد شویم.
شرط تناسب کار به درجه ای اهمیّت دارد که حتی در وضع مزاجی و استقرار نفسانیّات نیز مؤثر است. وقتی جوان از کارش رضایت داشت، شور و شعفی پیدا می کند که او را در کار پیش رو و بصیر می سازد و نمی گذارد وقتش بیهوده هدر رود.
* کار باید متناسب با قدرت جسمی جوان باشد؛ یعنی، قوای جسمی او قادر به تحمل آن کار باشد و نباید اجازه داد که کارهای شاقّ در مراحل نمو جسمی به جوانان محول گردد.
* جوان باید دست مزد مناسب داشته باشد؛ زیرا مقصود او از کار، زندگی راحت و رفاه نسبی است و وقتی جوان ببیند که با کارش نمی تواند ضروریات و نیازمندی های خود را تأمین کند، دیگر رغبت و علاقه ای به کار نخواهد داشت. 60
والدین گرامی باید توجه داشته باشند که یکی از آفت های فرهنگ کار ، عدم تناسب کار با وضعیت جسمی ، روانی و تخصصی افراد است و وقتی این تناسب وجود نداشته باشد و تنها بخواهند آن را به خاطر درآمد انجام دهند، نه تنها اثر تربیتی ندارد، بلکه حتی فاسد کننده ی روح، اخلاق و وجدان هم هست و کیفیت کار را پایین می آورد و هنگامی که این روند ادامه یابد، فرهنگ کار یا وجدان کاری لطمه خواهد دید و بر عکس به کارگیری نیروها و افراد در جایگاه واقعی شان به افراد اعتماد به نفس ، رضایت شغلی ، ابتکار و خلاقیت ، کاهش تنش و اصطکاک در محیط کار، روحیه ی کنجکاوی، به عمل درآوردن دانسته ها و اطلاعات و سرعت در انجام امور می دهد .
هیلی در تحقیقات که بعمل آورده نشان می دهد که یکی از عوامل انجرافی سلوکی جوانان، کار نامناسب است . این محقق ، میزان حساسیت دو جوان را ، که یکی شغل مناسب داشته و دیگری شغل نامناسب ، مورد آزمایش قرار داده و به این نتیجه رسیده است که صاحب شغل مناسب، سریع الانتقال ، دقیق ، وامیدوار است و از موانع و مشکلات هراسی ندارد، ولی دارنده ی شغل نامناسب، دارای اراده ی ضعیف و مستعد انحراف است. 61
* بسیاری از خانواده ها فرزندان را به سوی مشاغلی هدایت می کنند که با استعداد و توانایی آنان در تناقض است و والدین تنها به دلیل این که خود نتوانسته اند شغل مورد نظر را به دست آورند، آرزوهای سرکوب شده و ناکامی های خویش را می خواهند از طریق فرزندان خود برآورده نمایند، به همین دلیل، به مسئولان امر پیشنهاد می گردد از طریق آموزش والدین در مدارس و رسانه های گروهی آگاهی های لازم را به والدین بدهند تا تنش ها و اختلافات والدین با نوجوانان در این زمینه به حداقل برسد و والدین نیز از تمایلات و آرزوهای سرکوب شده خویش آگاهی یابند.
با توجه به این که اغلب اوقات علت عدم گزینش شغل مناسب در جوانان عدم آگاهی آنان در زمینه ی مشاغل و امکانات شغلی مناسب در جامعه است، بنابراین، اولیای مدارس، رسانه های گروهی و والدین گرامی باید اطلاعات شغلی مناسب را از طریق مختلف (بازدید، کنفرانس، نشریه و...) در اختیار جوانان قرار دهند تا آنان بتوانند با بصیرت کامل در انتخاب حرفه ای مناسب تصمیم گیری نمایند.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
کسی که از مقتضیات زمان خود آگاه است مورد هجوم اشتباهات واقع نمی شود. 62
در یک نظر سنجی که از نوجوانان درباره چگونگی آشنا شدن با شغل دل خواهشان به عمل آمده است حدود 3/33% از طریق مدرسه و کتابهای درسی با شغل مطلوبشان آشنا شده اند و پس از این خانواده اقوام و آشنایان بیشترین تأثیر را داشته اند به گونه ای که حدود 4/30% افراد از این طریق به شغل آینده شان علاقه مند شده اند. این بررسی نشان داد که وسایل ارتباط جمعی مثل رادیو، تلویزیون و مطبوعات تأثیر بسیار اندکی در ترغیب بچه ها به مشاغل مختلف داشته است و بر مبنای این نظر سنجی تنها 1/9% این نوجوانان از طریق وسایل ارتباط جمعی، با مشاغل مورد علاقه خود آشنا شده اند. 63
والدین باید با تفهیم فرهنگ اسلامی کار برای نوجوانان و جوانان آنها را طوری پرورش دهند که وجوان کاری و انضباط اجتماعی در آنها ایجاد و کارها را دقیق، صحیح و متقن انجام دهند واز سستی و تنبلی و سهل انگاری در تمامی کارها بپرهیزند و بدانند که ثمره کار و تلاش آنها به خود و جامعه شان برمی گردد و تأثیر به سزایی در تغییر سرنوشت خودشان و جامعه دارد.
امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید:
از افراط در کار و تلاش بیش از حد بپرهیز و هم چنین از سستی و مسامحه کاری اجتناب نما که این هر دو کلید تمام بدی ها و بدبختی هاست؛ زیرا افراد مسامحه کار انجام وظیفه نمی کنند و حق کار را آن گونه که باید ادا نمی نمایند وافراد زیاده رو در مرز حق توقف نمی نمایند و از حدود مصلحت تجاوز می کنند.64
:
 
 
 
1398/10/29