تست گاردنر

هوش معمولاً به عنوان توانائی های بالقوه عقلانی تعریف می شود.که ما با آن زاده می شویم و قابل اندازه گیری است و ظرفیتی که تغییر دادن آن دشوار است، اما در سال های اخیر دیدگاه های دیگری نسبت به هوش پدید آمده است. یکی از این دیدگاه ها، نظریه هوش چندگانه است که توسط هاوارد گاردنر، روان شناس دانشگاه هاروارد، ارائه شده است.

در سال 1970، هاوارد گاردنر (Howard Gardner) به بررسی تعیین هوش بر اساس تست های روانشناسی هوش پرداخت.

گاردنر با بررسی کودکان بااستعداد و افراد بالغی که دچار آسیب مغزی بودند، به این نتیجه رسید که افراد استعداد و نبوغ های دیگری دارند که شاید بر اساس آزمون های ایده­ آل سنتی شناسایی نشوند. او با استفاده از ابزار مختلف، مانند استفاده از تحقیقات عصبی جسمانی (نوروفیزیکی) و مطالعاتی که در رابطه با افراد اوتیسم، برای تایید مدل خود که نشان می داد قسمت های مختلف مغز دارای هوش های مختلفی هست، استفاده کرد.

در سال 1983 گاردنر کتاب خود با نام «چارچوب های ذهن» را منتشر کرد که هفت نوع هوش را در آن توصیف کرده است. ده سال بعد، او نوع هشتم را نیز اضافه کرد. نظریه هوش های چندگانه به مدل معروفی برای فهم هوش انسانی تبدیل شده است.

گروه سنی برای شرکت در تست روانشناسی هوش گاردنر 10 سال به بالا می باشد.

کاربردهای هوش هیجانی چندگانه:

  • مشاوره شغلی
  • مشاوره تحصیلی
  • برنامه ریزی آموزشی
  • استعدادیابی

انواع هوش

بر اساس نظریه هوش های چندگانه، انسان دارای هشت نوع هوش است که از دامنه کمتر تا بیشتر متغیر بوده و بر همین اساس هر کدام از ما پروفایل هوش متفاوتی داریم. این پروفایل و مشخصه بر اساس ژنتیک و تجربه بوده و بر همین اساس هوش هر کس منحصر به فرد است. این هوش ها عبارتند از:

هوش کلامی-زبانی:

منظور از این هوش توانایی به کار بردن زبان گفتاری و نوشتاری به صورتی موثر برای بیان (اندیشه، احساس و ...) خود است. به این دلیل است که وکیلان، نویسندگان و سخنوران برای موفقیت باید هوش کلامی بالایی داشته باشند.

هوش منطقی-ریاضی:

قابلیت تحلیل منطقی مسائل، استفاده اثربخش از اعمال ریاضی و بررسی مسائل با استفاده از روش علمی هوش منطقی و ریاضی نامیده می شود. یافتن الگوها و استتناج کردن، از دیگر توانایی های مربوط به این هوش است. افرادی که با محافل علمی و ریاضی سرو کار دارند، برای موفقیت باید بهره بالایی از این هوش برده باشند.

هوش موسیقی:

توانایی اجرا، ساخت و درک الگوهای موسیقی است که شامل درک تغییر لحن، ریتم و تن صدا ها است. موسیقی دانان موفق، آهنگسازان و افرادی که در تولید موسیقی فعالیت دارند، باید از درجه بالای هوش موسیقی برخوردار باشند.

هوش بدنی یا جنبشی:

این هوش قابلیت استفاده از بدن برای بیان (اندیشه، احساسات و ...) است. افرادی که درجه بالایی از هوش جنبشی را دارا هستند، از ژست (حالت) بدن برای تسلط به مسائل استفاده می کنند. ورزشکاران حرفه ای عموماً هوش بدنی-جنبشی بالایی دارند.

هوش تصویری یا فضایی:

استفاده و تفسیر تصاویر و الگوها و توان ایجاد یا چیدمان مجدد اشیاء به صورت سه بعدی را هوش تصویری-فضایی می نامند. معماران حرفه ای و مجسمه سازان احتمالاً هوش تصویری بالایی دارند.

هوش میان فردی:

توانایی درک نیت ها، انگیزه و خواسته های دیگران است. این هوش به افراد امکان تعامل و کارکردن بهتر با دیگران را می دهد. تراپیست ها، مدرسان و فروشندگان افراد دیگر را با استفاده از هوش میان فردی به خود جذب می کنند.

هوش درون فردی:

قابلیت شناخت، تفسیر و درک احساسات و انگیزه های خود است. بازیگران، مددکاران و نویسندگان کسانی هستند که شناخت و خودآگاهی بیشتری نسبت به خود کارشان دارند.

هوش طبیعت گرا:

توانایی تشخیص و درک از ارتباط ما با طبیعت، هوش طبیعت گرا نامیده می شود. ستاره شناسی و زیست شناسی از نمونه شغل هایی است که نیاز به هوش طبیعت گرایانه بالایی دارند. این هشتمین نوع هوشی است که گاردنر به مدل اولیه خود اضافه کرده است.

1398/09/26